آیا ترامپ می تواند با فشردن یک دکمه، اینترنت یک قاره را خاموش کند؟

آیا ترامپ می تواند با فشردن یک دکمه، اینترنت یک قاره را خاموش کند؟

وب کنفرانس: آیا آمریکا واقعا می تواند با یک فرمان، اینترنت کل اروپا را از کار بیندازد و پاسخ اروپا دربرابر این تهدید چه خواهد بود؟


به گزارش وب کنفرانس به نقل از خبر آنلاین و بر طبق گزارش زومیت، فکرش را بکنید که ترامپ با زدن یک دکمه، کل اینترنت اروپا را قطع کند!
این ایده شاید زیادی تخیلی یا حتی احمقانه به نظر برسد؛ اما سناریویی است که در ماه های اخیر، در محافل صنعتی و سیاسی حوزه ی تکنولوژی حسابی مورد بحث قرار گرفته است. اما آمریکا واقعا می تواند با یک فرمان، اینترنت کل اروپا را از کار بیندازد؟
ترس اروپا از قطع شدن دسترسی به اینترنت بعد از حادثه ای در ماه فوریه ۲۰۲۵ به یک بحران جدی تبدیل شد؛ وقتی که کریم خان، دادستان ارشد دادگاه کیفری بین المللی در هلند، متوجه شد که بعد از تحریم شدن توسط کاخ سفید، دسترسی به حساب ایمیل اوت لوک خودرا از دست داده است.
این اقدام، که توسط مایکروسافت به عنوان ارایه کننده ی خدمات ایمیل اجرا شد، یک حقیقت تلخ و انکارناپذیر را آشکار کرد: زیرساخت دیجیتال اروپا بشکلی خطرناک به چند شرکت فناوری آمریکایی و درنهایت به تصمیمات سیاسی واشنگتن وابسته است.
البته این نگرانی، دغدغه ای نیست که یک شبه به تیتر اخبار تبدیل گشته باشد و ریشه ی آن به تنش های دیرینه میان دو سوی اقیانوس اطلس بر سر حاکمیت دیجیتال بازمی گردد؛ تنش هایی که با تغییر رویکرد سیاست خارجی آمریکا و گره خوردن تکنولوژی، تجارت و امنیت ملی به یکدیگر، تشدید شده اند.
چکیده متنی و پادکست این ایده که آمریکا با زدن دکمه ای، اینترنت اروپا را قطع کند، شبیه یک سناریوی علمی تخیلی بود، اما وقتی دادستان ارشد دادگاه لاهه بعد از تحریم شدن توسط کاخ سفید، ناگهان دسترسی به ایمیل مایکروسافت خودرا از دست داد، رنگ و بوی جدی به خود گرفت.
این ماجرا زنگ خطری بود که یک حقیقت تلخ را به اروپایی ها یادآوری کرد: زیرساخت دیجیتال آنها بشکلی خطرناک در دستان چند غول فناوری آمریکایی و وابسته به تصمیمات سیاسی واشنگتن است.
البته قدرت آمریکا یک «کلید قطع» بزرگ و قرمز نیست، بلکه در لایه های مختلفی پنهان شده؛ از مالکیت کابل های اینترنت زیر اقیانوس ها گرفته تا نفوذ ساختاری در سیستم آدرس دهی اینترنت (DNS). اما واقعی ترین سلاح در دستان آمریکا، سلطه بر خدمات ابری است. شرکت هایی مثل آمازون و مایکروسافت که میزبان داده های حیاتی صنایع و حتی دولت های اروپایی هستند، می توانند با یک فرمان، دسترسی یک بخش کلیدی از اقتصاد اروپا را فلج کنند.
اروپا هم با استراتژی «حاکمیت دیجیتال» و وضع قوانین سخت گیرانه تلاش می کند تا استقلال خودرا بازیابد، اما آیا این تلاش ها در مقابل این وابستگی عمیق و ساختاری کافی است؟ و چرا باوجود تمام این اهرم های فشار، خاموشی کامل اینترنت بیشتر به یک خودزنی اقتصادی برای خود آمریکا شبیه است تا یک تهدید واقعی؟
وقتی دولت ترامپ متحدان اروپایی اش را با تهدید به توقف اشتراک گذاری اطلاعات امنیتی و پیوندزدن مسایل نظامی به اختلافات تجاری شوکه کرد، این ترس که آمریکا امکان دارد روزی کلید قطع سیستم های حیاتی را فشار دهد، از جنگنده های F-35 گرفته تا زیرساخت های دیجیتال، به نگرانی ملموس تری تبدیل شد.
در این مطلب می خواهیم این وابستگی ساختاری، لایه های پنهان قدرت دیجیتال آمریکا و کوشش های اروپا برای بازپس گیری ابتکار عمل در این میدان را به صورت اجمالی با شما مرور نماییم.
نبرد بر سر کابل های زیردریایی زیرساخت های اینترنت جهانی روی سازه ای بسیار واقعی و فیزیکی بنا شده اند: شبکه ای از کابل های فیبر نوری در کف اقیانوس ها که کشورها و قاره ها را به هم وصل کرده است. تقریبا ۹۹درصد از کل ارتباطات دیجیتال بین قاره ای از همین مسیر عبور می کند. تاریخ این کابل ها، تاریخ قدرت است؛ از اولین کابل تلگراف فراآتلانتیک در قرن نوزدهم که برتری اقتصادی و سیاسی بریتانیا و بعدها آمریکا را رقم زد، تا امروز که جنگ کنترل باردیگر بر سر آنها جریان دارد.
نقشه کابل های زیردریایی فیبر نوری این دفعه بازیگران اصلی نه کنسرسیوم های مخابراتی چندملیتی، بلکه غول های فناوری آمریکا هستند: گوگل، متا و مایکروسافت. نیاز سیری ناپذیر آنها به انتقال داده سبب شده مسیرهای اختصاصی خودرا بسازند و مالکیت کابل ها را کم کم به دست بگیرند.
۹۹ درصد ارتباطات جهانی از کابل های پنهان در اعماق اقیانوس می گذرد
این تغییر ظاهراً فنی، پیامد سیاسی بزرگی دارد: کنترل زیرساخت حیاتی از دست نهادهای بین المللی خارج و به شرکتهای آمریکایی منتقل شد؛ شرکت هایی که درنهایت تحت قوانین واشنگتن فعالیت می نمایند. واداشتن گوگل به اجرای یک دستور امنیتی درباب کابل اختصاصی اش بمراتب ساده تر از مهار کنسرسیومی متشکل از بیست کشور است.
دولت آمریکا هم بیکار ننشسته و از راه سازوکارهای قانونی، کنترل خودرا بر این زیرساخت حیاتی اعمال می کند. هر کابلی که مقرر است در خاک آمریکا به ساحل برسد، نیازمند مجوزی به نام «landing license» از کمیسیون ارتباطات فدرال است. در پرونده هایی با مالکیت خارجی، نهادی به نام «تیم تلکام» به دقت همه ریسک های امنیت ملی را بررسی می کند.
نمونه کابل های زیردریایی گوگل دولت حتی پروژه هایی را که تهدید امنیتی می داند، متوقف می کند یا مسیرشان را تغییر می دهد، همان گونه که در مورد کابل PLCN، گوگل و متا را مجبور کرد اتصال مستقیم به هنگ کنگ را کنار بگذارند.
بااین همه، تصویر «قطع کامل اینترنت اروپا از راه بریدن کابل ها» بیشتر به سناریوی جنگی شباهت دارد تا ابزاری در سیاست روزمره. اروپا ده ها مسیر موازی دارد و قطع چند کابل تنها مسیر ترافیک را تغییر می دهد. حتی رقبایی مانند روسیه هم توان نابودی کامل این شبکه در مدت کوتاه را ندارند.
تهدید اصلی جای دیگری است: در قدرت قانونی آمریکا. احتمال این که واشنگتن به جای اعزام زیردریایی برای بریدن کابل ها، به شرکتهای آمریکایی مالک این زیرساخت دستور دهد ارتباطات یک کشور مشخص اروپایی را در قالب یک تحریم مسدود یا محدود کنند، بسیار بیشتر است. این سناریو نه فقط عملی تر و پنهان تر خواهد بود، بلکه بطورکامل در قالب ابزارهای قانونی و دیپلماسی اقتصادی آمریکا قرار می گیرد.
دفترچه تلفن اینترنت: نفوذ در لایه منطقی اگر کابل ها رگ های ارتباطی اینترنت به شمار بیایند، سیستم نام دامنه یا همان DNS نقش مغز را به عهده دارد؛ مغزی که بدون آن هیچ شبکه ای قادر به درک و یافتن مقصد خود نخواهد بود. DNS همان دفترچه تلفن عظیم اینترنت است که اسامی آشنا برای انسان مثل google.com را به آدرس های عددی قابل خواندن برای ماشین ها مبدل می کند.
هماهنگی این سیستم حیاتی را سازمانی غیرانتفاعی در کالیفرنیا به نام «آیکان» (ICANN) به عهده دارد. آیکان محتوای اینترنت را کنترل نمی کند، اما نقش و جایگاهش ستون اصلی یکپارچگی اینترنت شمرده می شود.
دفتر مرکزی آیکان ICANN در کالیفرنیا آمریکا دولت آمریکا از راه قراردادی با آیکان، نقش نظارتی مستقیمی بر مدیریت «منطقه ریشه» (Root Zone) داشت؛ یعنی بالاترین سطح دفترچه تلفن اینترنت. در سال ۲۰۱۶، این قرارداد به پایان رسید و کنترل به یک مدل «چندذینفعی» جهانی واگذار شد. اما این انتقال، آن طور که به نظر می رسید، یک عقب نشینی کامل نبود:
آیکان در کالیفرنیا مستقر است و بازهم زیر سایه قانون آمریکا فعالیت می کند
آیکان بازهم سازمانی آمریکایی و تابع قوانین ایالات متحده باقی ماند و دولت واشنگتن نفوذ خودرا در قالب حضور قدرتمند در کمیته های مشورتی و ساختارهای داخلی آن تثبیت کرد. به بیان دیگر، آمریکا امتیاز سیاسیِ بحث برانگیزی را کنار گذاشت تا قدرت ساختاری ماندگارتری به دست آورد.
این نفوذ در لایه ی عملیاتی و اپراتورهای سرورهای روت DNS هم دیده می شود. کل سلسله مراتب جهانی DNS تنها بر پایه ی ۱۳ سرور ریشه منطقی کار می کند. مدیریت این سرورها میان ۱۲ سازمان تقسیم شده، اما اکثریت آنها آمریکایی هستند: از شرکت Verisign گرفته تا دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، ناسا و حتی وزارت دفاع و ارتش ایالات متحده.
نقشه روت سرورهای منطقی چنین تمرکزی به واشنگتن یک مزیت بی رقیب می دهد: اگر بخواهد، می تواند تغییرات حیاتی را در نقطه ای ایجاد نماید که تمام ساختار اینترنت جهان بر آن متکی است.
روی کاغذ، آمریکا قادر خواهد بود دامنه سطح بالای یک کشور (مثل de. برای آلمان) را از فایل ریشه حذف کند. نتیجه چنین اقدامی چیزی جز محو آن کشور از اینترنت جهانی نخواهد بود؛ اما این ابزار درست مانند سلاح هسته ای، بیشتر کارکرد بازدارندگی دارد تا استفاده عملی.
آمریکا می تواند دامنه سطح بالای یک کشور (مثل.de برای آلمان) را از فایل ریشه حذف کند
این تصمیم فوراً اعتمادی را که کل سیستم بر آن استوار است، از بین می برد و دیگر قدرت های جهانی را بسمت ایجاد سیستم های ریشه جایگزین سوق می دهد که نتیجه ای جز تکه تکه شدن اینترنت و پایان سلطه جهانی شرکتهای فناوری آمریکایی نخواهد داشت.
بدین سبب استفاده از این قدرت نهایی، سیستمی را نابود می کند که ایالات متحده بیشترین سود اقتصادی و سیاسی را از آن می برد.
به همین دلیل، احتمال استفاده مستقیم آمریکا از این اهرم بسیار ناچیز به نظر می آید. بااین حال، نفسِ در اختیار داشتن چنین ابزاری بخشی از معادلات قدرت دیجیتال را شکل می دهد. اروپا و دیگر قدرت های جهانی می دانند که حتی اگر این گزینه هیچگاه عملی نشود، بازهم آمریکا را در مرکز حیاتی ترین لایه منطقی اینترنت قرار می دهد.
امپراتوری ابری: مؤثرترین سلاح در دستان آمریکا

وقتی صحبت از اعمال فشار دیجیتال می شود، قطع کابل ها و دست کاری DNS گزینه هایی پرهزینه و آخرالزمانی هستند، اما در لایه خدمات ابری ماجرا واقعی و عملی می شود؛ جایی که وابستگی اروپا به آمریکا به وضوح خودش را نشان میدهد.
سه شرکت آمریکایی آمازون وب سرویسز (AWS)، مایکروسافت آژور و گوگل کلاد، نزدیک به ۷۰ درصد بازار ابری اروپا را در اختیار دارند. این سهم بازار نشان میدهد بخش بزرگی از عملیات دیجیتال بانک ها، خودروسازان، استارتاپ ها و حتی نهادهای دولتی اروپایی روی سرورهایی میزبانی می شوند که مالکیت و کنترل آن در دست شرکتهای آمریکایی است.
۷۰ درصد بازار ابر اروپا در دست سه غول آمریکایی قرار دارد
به تبع چنین تمرکزی نقطه ضعف بزرگی هم بشمار می رود. برعکس ماهیت «همه یاهیچ» اختلال در لایه های فیزیکی و منطقی، فشار در لایه ابری می تواند دقیق، هدفمند و تدریجی اعمال شود. بعنوان مثال، رئیس جمهور آمریکا می تواند با استناد به قانون «اختیارات اقتصادی اضطراری بین المللی» (IEEPA) فرمانی صادر کند که شرکتهای آمریکایی را از عرضه خدمات به یک صنعت خاص در اروپا منع می کند.
در چنین شرایطی، AWS، آژور و گوگل به عنوان شرکتهای آمریکایی، قانوناً موظف به تبعیت هستند: آنها حساب های ابری شرکت هدف را مسدود می کنند و در یک لحظه، عملیات فناوری اطلاعات، مدیریت زنجیره تأمین، داده های مشتریان و حتی تحقیقات داخلی صنعت فلج می شود. این اقدام هدف گیری دقیقی دارد، از صدمه های جانبی خاموشی قاره ای جلوگیری می کند و بر نوعی وابستگی استوار است که اروپا نمی تواند واکنش سریعی به آن نشان دهد.

نفوذ آمریکا تنها به خدمات ابری ختم نمی گردد. عمق وابستگی اروپا را باید در زنجیره تأمین نرم افزار هم جست وجو کرد. خیلی از ابزارهای منبع باز حیاتی که برای توسعه نرم افزارهای مدرن ضروری اند، توسط شرکتهای آمریکایی توسعه می یابند و نگهداری می شوند.
فشار دیجیتال واقعی از قطع یک حساب ابری شروع می شود، نه از بریدن کابل ها
بعنوان مثال، گیت هاب که تحت مالکیت مایکروسافت فعالیت می کند، بارها نشان داده که می تواند به ابزار فشار سیاسی تبدیل شود؛ مانند زمانیکه دسترسی توسعه دهندگان کشورهای تحت تحریم، همچون ایران، محدود شد. اروپا که گمان می کرد باتکیه بر نرم افزار متن باز استقلال بیشتری به دست می آورد، حالا خودرا در وضعیتی می بیند که گره های اصلی این اکوسیستم هم زیر سایه قانون آمریکا قرار دارد.
این وابستگی چندلایه به مفهوم آنست که آمریکا برای تحت فشار گذاشتن اروپا احتیاجی به اقدامات پرهزینه یا علنی ندارد. کافی ست از مسیر قانون یا از راه شرکتی آمریکایی دسترسی یک سازمان، صنعت یا حتی کشوری خاص را مختل کند. نتیجه، محاصره ای دیجیتال خواهد بود که در مقیاس محدود هم اثرات فلج کننده دارد و درعین حال، تبعات سیاسی و اقتصادی یک «خاموشی قاره ای» را به همراه نمی آورد.
پاسخ اروپا: کوشش برای بازپس گیری حاکمیت دیجیتال

پاسخ اروپا در رویارویی با این صدمه پذیری را در قالب مفهومی به نام «حاکمیت دیجیتال» مشاهده می کنیم: این ایده که اروپا باید کنترل بیشتری بر داده ها و زیرساخت های دیجیتال خود داشته باشد. به نقل از کارشناسان، این استراتژی دو مسیر اصلی را دنبال می کند: تنظیم گری سخت گیرانه و سیاست صنعتی.
اروپا مفهوم «حاکمیت دیجیتال» را برای بازپس گیری کنترل اینترنت دنبال می کند
در جبهه تنظیم گری، اتحادیه اروپا با تصویب قوانینی چون مقررات عمومی صیانت از داده ها (GDPR)، قانون خدمات دیجیتال (DSA) و قانون بازارهای دیجیتال (DMA) میدان بازی را باز تعریف می کند. این قوانین که به «اثر بروکسل» شهرت یافته اند، تلاش می کنند قدرت پلت فرم های فناوری مسلط (که عمدتا آمریکایی هستند) را مهار کنند و دنیای دیجیتال را بر مبنای ارزش های اروپایی شکل دهند.
اما همین ابزار نظارتی گاه به صورت متناقضی به نقطه ضعف اروپا تبدیل می شود. ایالات متحده، تحت فشار غول های فناوری خود، این قوانین را تبعیض آمیز و نوعی «اخاذی فرامرزی» توصیف می کند. تهدید به اقدامات تلافی جویانه تجاری از طرف واشنگتن نشان داد که اروپا هرچند در حوزه قانون گذاری قدرت نمایی می کند، اما این قدرت در عمل می تواند هزینه های اقتصادی و سیاسی سنگینی به همراه داشته باشد.

پروژه اروپایی Gaia-X تلاشی برای توسعه‌ی زیرساخت ابری و فضای داده باز، شفاف و مستقل است که با هدف کاهش وابستگی به شرکتهای امریکایی و تضمین حاکمیت داده دنبال می شود
در جبهه سیاست صنعتی، شاخص ترین پروژه را می توانیم ابتکار Gaia-X بدانیم. هدف این پروژه نه ساخت یک رقیب اروپایی برای آمازون، بلکه ایجاد یک چارچوب از استانداردها و سیاست هاست تا عرضه دهندگان خدمات ابری مختلف (از جمله آمریکایی ها) را وادار کند در یک اکوسیستم قابل اعتماد و تحت قوانین اروپایی فعالیت کنند.
پروژه Gaia-X اروپا، به جای رقابت مستقیم با آمریکا قواعد بازی را باردیگر می نویسد
درحقیقت اروپا به جای رقابت مستقیم با فناوری آمریکا می کوشد مسئله ی «حاکمیت» را پررنگ تر کند؛ تلاشی برای بسط «اثر بروکسل» به لایه زیرساخت. بااین حال، Gaia-X هم مسیر ساده ای در پیش ندارد. این پروژه برای موفقیت به مشارکت همان شرکت هایی نیاز دارد که مقرر است نفوذشان مهار شود.
سپر دفاعی اینترنت: چرا خاموشی کامل یک توهم است؟ با وجود تمام این اهرم های نفوذ، خاموشی کامل و آنی اینترنت اروپا، فقط در حد گمانه زنی باقی می ماند و دلیل آنرا باید هم در معماری فنی اینترنت جست وجو کرد و هم در نتایج اقتصادی چنین اقدامی.
اینترنت شبکه ای متمرکز نیست که یک کلید یا نقطه مشخص بتواند آنرا خاموش کند و ساختارش با «شبکه ای از شبکه های غیرمتمرکز» معنا می یابد. اروپا دراین میان اکوسیستم اینترنتی داخلی بسیار پیشرفته و تاب آوری دارد که مراکز تبادل اینترنت (IXP) ستون اصلی آن به شمار می آیند.
مرکز DE-CIX فرانکفورت این مراکز مکانهای فیزیکی هستند که شبکه های مختلف در آن ترافیک داده را مستقیماً با یکدیگر مبادله می کنند. فرانکفورت با DE-CIX، آمستردام با AMS-IX و لندن با LINX سه نمونه شاخص اند؛ جایی که شبکه های مختلف، ترافیک را مستقیماً با یکدیگر تبادل می کنند.
مراکز تبادل اینترنت اروپا اجازه نمی دهند خاموشی کامل رخ دهد
به عبارتی حجم عظیمی از ترافیک درون اروپایی هیچگاه احتیاجی به عبور از اقیانوس اطلس ندارد. ایمیل یک کارمند در پاریس به همکارش در برلین، از راه همین مراکز تبادل اروپایی مسیریابی می شود. بنابراین، اگر آمریکا تمام کابل های فراآتلانتیک را قطع کند، تنها اتصال اروپا به خدمات میزبانی شده در آمریکا از دست می رود نه اینترنت داخلی اروپا را. البته این امر به اختلال گسترده ای منجر می شود، اما «خاموشی» کامل نیست.
توپولوژی زیرساخت اینترنت اروپا اما قدرتمندترین عامل بازدارنده، نه فنی، بلکه اقتصادی می باشد. بستن اینترنت اروپا در حکم «خودزنی مشترک» خواهد بود. شاید زیان اروپا صدها میلیارد دلار برآورد شود، اما آمریکا هم متحمل هزینه ی کمتری نمی شود:
شرکتهای فناوری آمریکایی بخش قابل توجهی از درآمد خودرا از بازار اروپا به دست می آورند. قطع این اتصال، عملیات اروپایی شان را فلج می کند، به سقوط ارزش سهام آنها منجر می شود و صدها میلیارد دلار از ارزش بازار وال استریت را نابود می کند.
قطع اینترنت اروپا از نظر اقتصادی برای شرکتهای فناوری آمریکایی هم هزینه ی هنگفتی خواهد داشت
همین طور تریلیون ها دلار تراکنش مالی روزانه که میان اروپا و آمریکا جریان دارد، متوقف خواهد شد؛ اتفاقی که می تواند در کوتاهترین زمان جرقه یک بحران مالی جهانی را بزند.
وابستگی متقابل اقتصادی به شکلی بازدارندگی دیجیتال منجر می شود؛ مشابه منطق تسلیحات هسته ای در دوران جنگ سرد. همه طرف ها می دانند ابزار کافی برای نابودی طرف مقابل وجود دارد، اما به کارگیری سلاحی که بیش از اندازه ویرانگر باشد، مساوی است با نابودی خود آنها.
آینده حاکمیت دیجیتال اروپا چه می شود؟

به نقل از کارشناسان، مسیر پیش روی اروپا برای استقلال دیجیتال بازهم نامشخص است و راهکارهای متفاوتی برای آن پیشنهاد می شود.
از یک سو، برخی باور دارند تا وقتی که اروپا مقررات جدیدی وضع نکند که سازمان ها و دولت های منطقه ای را وادار به خرید فناوری محلی کند، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. بااین حال، به نقل از رابین برژون، متخصص حاکمیت دیجیتال، اتحادیه ی اروپا در این مورد تعلل کرده و هنوز علاقه ی سیاسی موجود را به یک استراتژی مشترک تبدیل نکرده است.
از طرف دیگر، کارشناسانی مانند ماتیاس بائر، مدیر مرکز اروپایی اقتصاد سیاسی بین الملل، براین باورند که هدف اصلی باید تقویت کلی بخش فناوری اروپا باشد تا این قاره بتواند با غول هایی مانند آمریکا و چین رقابت کند. این دیدگاه با گزارش ماریو دراگی، رئیس سابق بانک مرکزی اروپا، همخوانی دارد که نشان میدهد اروپا در فناوری های نوین «به شدت عقب مانده» است و تنها چهار شرکت از ۵۰ شرکت برتر فناوری جهان، اروپایی هستند. بائر موانعی مانند تفاوت های زبانی، حقوقی و مالیاتی در سراسر اتحادیه را دلیل اصلی دشواری رشد شرکتهای فناوری در اروپا می داند.
دیدگاه ها در مورد احتمال استفاده از «کلید قطع اضطراری» اینترنت توسط آمریکا، متفاوت می باشد. برخی این سناریو را بسیار بعید و تنها در وضعیت جنگی محتمل می دانند؛ درحالی که برخی دیگر هشدار می دهند که سازمان های اروپایی باید این خطر را، هرچند دور از ذهن، جدی بگیرند، چونکه شرایط به سرعت درحال تغییر است و آمادگی برای آینده ای غیرقابل پیش بینی لازم است.


منبع:

1404/06/13
11:18:55
5.0 / 5
8
تگهای خبر: آنلاین , ارتباطات , استاندارد , اینترنت
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۵
WebMeet

webmeet.ir - حقوق مادی و معنوی سایت وب كنفرانس محفوظ است

وب كنفرانس

کنفرانس تحت وب و چت تصویری
با وب کنفرانس فاصله‌ها را کم کنید، ارتباطات را تقویت کنید